ممد آقا مشاور حقوقی می شود

پهلوان مانند سابق برای خرید به مغازه فروش میوه ممد آقا رهسپار شد در این حین مشاهده نمود که خانمی در مغازه حضور دارند و ممد آقا این جملات را مطرح می نمایند :

ببین خواهر من ، میری همین دادگاه خانواده ، یه دادخواست تنظیم می کنی به نام پرداخت مهریه ، همونجا نفقش رو هم مطرح می کنی که سریع وارد عمل بشه ، هر وقت هم دیدی دست رو دخترت بلند کردی بدون معطی می بریش پزشک قانونی ، آثار ضرب و جرح و ثبت می کنی ( البته اولش بایستی بری دادسرا ) .

در اینجا که پهلوان مسائل مطرح شده توسط ممد آقا را شنید و دریافت که باز بحث مشاوره های حقوقی ممدآقا ست و وی در حال راهنمایی موکلینش ! پهلوان با طرح درخواست خریدی وارد بحث شد .

ممدآقا خسته نباشی ، این لیست خدمت شما .

ممد آقا : به سلام پهلوان ، خوش آمدی

پهلوان : این لیست ما را تهیه کنید لطفا .

ممد آقا : ای بابا چه عجله ای دارای ، شما اینهمه بیانات در رابطه با انتظار داری ، نمی تونی یه مقدار منتظر بمونی ؟

پهلوان : منظور شما چیه ؟

ممد آقا : پست قبلی رو می گم دیگه ، نکنه شما هم عالم بی عملی ؟

پهلوان : نه من تصور کردم بحث شما ارتباطی به خرید ندارد گفتم سریعتر رفع زحمت بنمایم .

ممد آقا : چرا نداره مگه میشه ، خوب ایشون هم ارباب رجوعه، من نمی تونم کار ایشون رو رهام کنم ، من مسئولیت دارم نسبت به محل و جامعه .

پهلوان : این مسئولیت پذیری شما موضوعی قابل تقدیر است اما مساله مهم این است که این مسئولیت شما با ضوابط قانونی ومنطقی بایستی توام گردد ، بر این اساس با توجه به قانون شما نمی توانید مشاوره حقوقی به کسی بدهید ، زیرا با توجه به ظوابط قانونی شما به عنوان مشاور یا وکیل شناخته نمی شوید .

ممد آقا : خب حالا چرا اینقدر پز وکیل بودنت رو می دی ؟ اصلا من می خوام بدونم اگر بخوام مشاوره به مراجعینم  بدم چه کسی می تونه منرو منع کنه؟ آقا من به اندازه سن شما فقط مشاوره حقوقی دادم . در پرونده های مهمی اظهار نظر کردم ، مخاطبین من از محله های مختلف تهرون سراغ این مغازه رو می گیرن . اصلا می دونی من که مثل شما ها تنها به صورت تئوری آموزش ندیدم ، من به صورت عملی بحث رو یاد گرفتم .

پهلوان : چجور ، آخه مگه ممکن است ؟

ممد آقا : بله آقا جون می دونی اون زمونا که مثل الان نبود ، مردم برن دادگاه . یه عده ای فرم دادخواست چاپ شده رو پر کنن و برای هرد کدوم ده هزارتومان بگیرن ، یه عده ای بودن بنام عریضه نویس ، شما روش اونها را دست کم نگیر ها ، قانون رو به صورت علمی یاد گرفته بودن ، منم در اون موقعه خوب جون بودن و امیدوار ، علاقه داشتم به آگاهی، پیشرفت ، حتی بین خودمون باشه میخواستم وکیل بشم . ولی خوب نشد دیگه دست روزگار نذاشت ما به آرزوهامون برسیم . ولی خوب من تونستم تجربه قابل توجهی در این زمینه بدست بیارم . راهکارها و روشهای طرح دعاوی و شکایت ها   ، الان با توجه به مراجعین و پرس و جو از اون ها می تونم به مردم خدمت کنم  ، مشاوره بدم مردم همه که راضین ، زیرا من قصد و غرض مادی ندارم . درسته خانم محترم .

خانم مراجع : بله آقا ، این ممد آقا تونسته با مشاوره هاش چه نا حق هایی رو حق کنه ، چه دخترای از این محل بودن که تو خونه شوهر داشتن می مردن ، ممد آقا با راه و چاه قانونی تونست اونها رو نجات بده . واقعا خدا عمرش بنده .

پهلوان : ببین خانم محترم این نا حق را حق نمودن که در دست ممد آقا نیست ، قانون حقوق را مشخص می نماید ، آن زنانی که به دست همسرانشان مورد ضرب و شتم قرار می گرفتن خوب دارای حقوق مشخص در قانون هستند . این ضعف اطلاعات عمومی شماست که باعث وقوع این حوادث است .

خانم مراجع : خوب ممد آقا باعث آگاهی ماست دیگه ، این چه اشکال داره که ایشون مشاوره بندن ، زیرا هم آگاهن و با قصد و نیت خیرخواهانه هم این کار رو انجام می ده .

پلهوان : اشکال از این است که قانون به ممد آقا همچون اجازه ای نمی دهد ، بعلاوه اینکه همین عمل ممد آقا چه بسا باعث نتایج غلطی گردد زیرا ایشان که به تمامی ضوابط قانون و حقوق قابل اجرا اگاه نیستند ، همین عمل باعث دور شدن مردم از افراد متخصص در این زمینه گشته و حتی باعث نگاه بد جامعه به اینگونه متخصصین می گردد ، زیرا فعالیت آنان را بدون اهمیت و سهل الوصول برای هر کسی می دانند .

ممد آقا : ببین آبجی این آقا نگران منافع صفنی خودشه ، دلسور جامعه نیست ، می بینی مشت نمونه خرواره . اون وقت می گن وکیل ها خیلی مفیدن . به نظرم این یک جکه .

پهلوان : ممد آقا این حرف ها رو من بخاطر تعلق صنفی عرض نکردم ، بلکه قصد من از بیان این موضوع راهنمایی درست و دقیق شماست . بلاخره درست است که ممد آقا با حسن نیت و با سابقه در امر مشاوره به فعالیت می پردازند ولی موضوع این است که برای هرکاری چهارچوبی مشخص وجود دارد که در صورت رعایت آن چهارچوب خوب مشکلات کمتری وقوع می یابند . الان در همین نوع مشورت ممدآقا ، خوب ایشان دختر شما را با حقوقشان آشنا نمود ، این موضوع خوب است ، اما بحث عدم حضور زوجه و تحریک به فرار در منزل خوب بیان غلطی است .

خانم مراجع : خوب ما وایسم که دخترمون را جلومون بکشه بعد اقدام کنیم .

پهلوان : نه من این را عرض نکردم بلکه بحث این است تا فردی اقدامات را انجام نداده که ما نمی توانیم او را محکوم بنمایم یا برای پیشگیری تشویق به فرا از خانه . در صورت حصول تهدیداتی که بتوان آنها را با ادله قانونی طرح نمود ، یقیقنا دادگاه هم این موضوع را در نظر خواهد گرفت . در هر صورت این بحث نیاز به فردی دارد که متخصص و آموزش دیده در این زمینه باشد . از تغییرات جدید قوانین آگاه باشد ، ضوابط اجرایی را بداند . و مهمتر از آن اینکه  از حیث قانون دارای سمت باشد .

ممد آقا : ببین پهلوان ، این حرف هایی که می زنی خوبه ، اما مال کتاب هاس ، جامعه یه رفتار دیگه می طلبه ، ببین من نگفتم که دختر رو از خونه شوهرش فراری بده . من خواستم بدونه که راه کارهم  داره ، در مورد مهریه هم همینطور ، وظیفه مرده ، زن گرفته بایستی مهرش رو هم بده .

پهلوان : بله باید بدهد ، اما شما که بهتر اوضاع و احوال را می دانید . بندرت هم فکر کنم که کسی با این وضعیت بتواند مهریه را در همان ابتدا عقد یا سال های ازدواج پرداخت کند که صد البته اگر کسی این کار را انجام دهد واقعا به معنی مَهریه واقف بوده ، زیرا اگر به قول بعضی ها مَهریه را هدیه بدانیم . هدیه که با تاخیر معنی نمی دهد . ولی شما توجه داشته باشید که شاید آن مرد با توجه به وضعیت شغلی اش ناتوان از پرداخت باشد .

ممد آقا : چشمم کور ، می خواست زن نگیره ،

خانم مراجع : غلط کرده می گه ندارم ، باید بده ، مگه می زارم حق بچم بخوره !

پهلوان : من نگفتم که ندارد یا نمی دهد ، اصلا آن فرد در اینجا حضور ندارد ، که وضعیت خود را مشخص بنماید . اما این طوری که شما مطرح می کنید ، انگار یه معامله ای انجام داده اید .

خانم مراجع : معامله چی ؟

پهلوان : دختر در مقابل مَهریه

خانم مراجع : یعنی چه ؟ چرا توهین می کنی ؟ ما دختر دسته گلمون را بزرگ کردم ، فرستادیم خونه شوهر ، شما می گی معامله کردید ؟ خجالت نمی کشی به مردم توهین می کنی ؟

پهلوان : نه خانم محترم ، قصد جسارت نداشتم ، اما با توجه به صحبت های خودتون ، شما دخترتان را فرستادید به خانه شوهر تا زندگی جدیدی را آغاز بنماید ، در کنار همسرش به ترقی و پیشرفت برسد ، مرد و زنی باشند که در عین استقلال بتوانند همانند دو انسان همزیستی داشته باشند . فرزندانی را تربیت بنمایند و در کشاکش سختی های و خوشی ها در کنار هم باشند و  در مجموع باهم و برای هم باشند . اما اینجوری که شما پیگیر طلب معوقه مردی هستید ، به نظرم بدر مسائل بالا تزلزل ایجاد می شود . همه چیز به صورت تقابلی شکل می گیرد . و حالتی مادی می گیرد .

ممد آقا : ببین خانم محترم این جناب پهلوان ، آدم خوبیه ها ، اما به نظر من عقب موندس ، البته نه از نظر عقلی ها ، اصلا بعضی فقطها فکر می کنم از جای دیگه اومده ، یعنی با این طرز فکر اصلا به ماها شباهت نداره . شما که نمی خوای دخترت رو سیاه بخت ، دختر شما که با یه مرد با اسب سفید ازدواج نکرده اصلا دختر شما موقع ازدواج همچون فکرهایی میکرده ، شما باید واقعیت رو ببینی ، واقعیت این چیزیه که من می گم ، ببین اگر اونها عملی انجام دادن شما باید چند برابر شو در مقابل انجام بدی ، اصلا بایستی گربه رو دمه حجله بکشی .

پهلوان : ممد آقا من این میوه ها را من برداشتم ، مزاحم ادامه مشاره شما  هم نمی شودم ، حساب کنید بریم .

ممد آقا : نه آقا کجا میری ، بیا حرف منو تایید کن یا حداقل روش کار منو یاد بگیر .

پهلوان : همینکه جامعه مبنای فکری حرف  شما را در عمل به اجرا در بیاره کفایت می کند  ، حداقل ما یک نفر بذارید مخالف بمونیم . خداحافظ شما

اصولا بحث عدم رجوع به افراد متخصص ، مساله ای مهم و شایع در جامعه است که در درجه اول نیازمند تجدید نظر بهره برندگان از خدمات اینگونه افراد و در درجه دوم دسترسی راحت مردم که افراد متخصص را می طلبد ، که بایستی برای دستیابی بدان در هر دو بعد دقت نظر داشت .


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: